محل تبلیغات شما

همیشه با خودت فکر میکنی زمان که بگذره آروم تر میشی!

فکر میکنی یه روز بالاخره تموم میشه،

اصلا یه روز تصمیم میگیری که تموم بشه. 

جلو آینه به خودت میگی بسه!

بعد همه نشون ها رو از جهانت پاک میکنی.

اسمش رو،

عکساشو،

خاطره هارو میبری به یه گوشه تاریک ذهنت.

شروع میکنی به لبخند زدن،

کم کم یادت میاد توی اون شهر مردم زندگی میکنن!

تصمیم میگیری از سلاما نترسی؛

تصمیم میگیری پشت هدفون و عینک قایم نشی؛ 

تصمیم میگیری آروم باشی و آروم بمونی. 

و توو همه ی این روزا و توو همه ی این حالای مختلف داری

از دلتنگی برای دوباره دیدنش میمیری. 

و حتی میدونی دیدنی در کار نیست. 

میدونی پشت هیچ پنجره ای منتظرت نیست. 

این دلتنگی قرار نیست تموم شه. 

میدونی قرار نیست بهار برگرده. 

اما کسی چه میدونه شاید خورشید یه روز 

دلش خواست از پشت ابرها برگرده به این شهر

 

#حمید_سلیمی

 

 

هندزفری هام تو گوشم بودن و آهنگ برای نمیدونم چندمین بار، داشت پشت سر هم پلی میشد. زمزمه میکردم:"تا کِی باید دنبال تو بگردم؟ از کی باید سراغتو بگیرم؟ تا کِی باید دنبال تو." 

نصف شب بود که براش آهنگ رو فرستادم. 5 دقیقه بعدش نوتیف اومد "بیداری؟ " خوشحال شدم که جواب داده. اصلا از عمد آهنگ رو همون نصف شب فرستادم. چون میدونستم عین جغد تا صبح بیدار میمونه. چقدرم حرصشو میخوردم که ای بابا! این پسر چرا خواب درست و حسابی نداره؟! 

براش یه شکلک

چهارخانه پیراهنت

شازده کوچولو ام، گل سرخم باش

یه جور دوست داشتن هست...

تو ,یه ,آهنگ ,میکنی ,میاد ,میگیری ,وا کردم ,تا کِی ,کردم و ,دنبال تو ,کِی باید ,باید سراغتو بگیرم؟

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پيمان رسيدگي